پاییز5-93
از تمام دوستانی که در این مدت که من نبودم ومرا فراموش نکردند بی نهایت ممنونم و امیدوارم بتوانم قطره ایی از دریای پر محبتشان را جبران کنم؛البته اگر لایق باشم.
پاییزامسال هم بسان تاریخ همیشگیت یواش و آهسته آمدی و رفتی ؛ امسال ظاهراً قلب تو هم یخ زده بود که خیلی زودتر از گذشته زیباییهایت را فرو ریختی و گویا تو هم امسال را خوب شروع نکردی ؛گویا وقتی دلشگستگان وادی عشقت را می بینی تو هم شکسته تر از همیشه میگردی؛ اگر شعله ور از حس عطر محبتها و مهرورزیهایی؛اگر چه با خود گرمای مهر را به مردمان به ارمغان بهمراه آوردی ولی امسال در میان این دل یخ زدگان؛ تو هم آتشت سرد و بی روح بود حالا که تو در این پاییز مرا هدیه ایی از گرمای پر وجودت بخشیدی قول میدهم که با تمام یخی شدن قلبهای امروزی؛ وارثی برا آتش مهرت باشم و الوان خزانت را با آتش پراز مهر در قلب برای همیشه بپرورانم ومنبعد نفسم آتش خزان زیبایت باشد.
«« خزان »»
گر درختی از خزان بی
برگ شد
یاکرخت از صورت سرمای
سخت
هست امیدی که ابر
فرودین
برگها رویاندش از فر
بخت!!
بردرخت بی برگی چه غم
....وای بر احوال برگ بی درخت
پله های پاییزی برای رسیدن به حضرت دوست که جای جای دائره کائنات هستی را میکاود تا دستی تنها و نا امید نماند.
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نی ای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت : کاین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنی ات را سوختم
زانکه می گفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
مردی را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
...بعداً نوشت
تازه وجدیدترین اثر استاد ارجمند و گرانقدر ؛ کاک هادی ضیاالدینی همشهری و هم محلی قدیمیم که همیشه مایه مباهات و افتخار تمام کورد زبانان جهان است. کاک هادی یا خوا هه ر بژیت
چه زیبا و با شکوه که استاد هادی ضیاالدینی در این پاییز با صلابت اثری از شیرزنان کورد کوبانی را خلق کرد تا بر تارک
تاریخ همیشه بدرخشد
ادامه مطلب
برچسب ها: تازه ترین اثر استاد معزز کاک هادی ضیاالدینی،
ادامه مطلب